او شعبانی بود...
یادداشتی از پدر شهید
مهدی علاقه خاصی به ماه شعبان داشت. وقتی اعیاد شعبان فرامیرسید دیگر این دنیایی نبود، هیچکاری برای او جز برپا کردن جشن امام زمان(عج) برایش اهمیت نداشت. از همان اوان خردسالی به هر زحمتی بود سعی در علم کردن تکیهی جشن نیمهی شعبان را داشت. او از مدتها قبل با جمعآوری پول توجیبیهایش هزینههای جشن را تأمین میکرد و هرگز از کسی درخواست کمک نمیکرد.
او در این امر سعی در رعایت شونات اسلامی را داشت. بارها به دوستانی که او را یاری میکردند میگفت: بچه تمام این برنامهها برای خشنودی اهل بیت علیهم السلام است، پس مواظب باشید با این کار آنها را از خود آزرده خاطر نکیم!
وقتی به سنین نوجوانی رسید بیشتر بر این امر اهتمام میورزید. گاهی به تنهایی به چراغانی و تزیین محل جشن میپرداخت.
سرّ این علاقه را نمیدانم در چه بود؟ فقط میدانم او در بیست و هفتم شعبان چشم به جهان گشود و بعد بیست یک سال در پنجم شعبان این دیار فانی را به سوی معشوق و معبود خود پرواز کرد.
روحش شاد و یادش گرامی.